Tuesday, April 22, 2008

آرام در گوش من نجوا کن!

من به کسی نخواهم گفت

آرام در گوش من نجوا کن!

من به کسی نخواهم گفت

با من بگو در بستر کدام مرد به آسمان رسیدی که باردار عشق شدی؟

آرام در گوش من نجوا کن مریم !

من به کسی نخواهم گفت.

موسی!

عصای جادویت کجاست؟

بن لادن به تنهایی نیمی از دنیا را غرق جنگ کرده است.

Saturday, April 19, 2008

Friday, April 18, 2008

سکوت آب


یعنی رودخانه یخ زده است

سکوت من یعنی تب دارم

نگران نباش

میخ را برای کوبیدن در نعل ساخته اند

پاشنه ات را بالا بیاوراسب کهر!

من مار دیوانه ای هستم که روی قبر خودم چنبره زده ام

اینجا گنجی مدفون نیست

بروید!

جای دیگری را حفر کنید

ومرا با گرگم تنها بگذارید

ما با جبرییل جمعه قرار ملاقات داریم.

Friday, April 11, 2008

کمی ابر مانده در سینه ام
غارغاراین غراب هم که پایان ندارد
بعد از این که تو رفتی

ایمان

من از کوره در نخواهم رفت پدر!

حتی اگر تمام قوچ های دنیا را

گرگ ها دریده باشند

چاقویت را تیزتر کن

شک نکن پدر!

شک

چه کسی مرا وساطت خواهد کرد

نزد آخرین ابراهیم ؟

فرشته بره ی مرا گم کرده است .

گاه فکر می کنم از این همه نام چرا اسماعیل؟

نمیشد مرا هم در سبدی می گذاشتند

تا موسی شوم برای نیل تو؟

یا به چاهی

تا عزیز شوم برای مصر تو؟

یا درون قلعه ای

تا کنیز شوم برای دیو تو؟ ....

Tuesday, April 8, 2008

شما را به خدا S.O.S ام کنید!

من میان آدمخوارها گرفتار شده ام

با این دو گوش درازی که دارم قطعا همه می فهمند که آدمم

شما را به خدا S.O.S ام کنید!

جوجه های پاییزی هم تعدادشان آنقدر نبود

زمستان است

و من چشم به تخم سگ ها دوخته ام .

تا به حال صفحه ی بیست قباله مان را دیده ای

من وتو سال هاست که زن و شوهر نیستیم

Friday, April 4, 2008

خوب یادم هست

ساطوری که شقه شقه ام کرد

لبه اش داغ بود و کند

لعنتی !

خوب یادم هست

مرا در ملحفه ای پیچیدند به هزارلا

خوب یادم هست

مرا در مکعبی گذاشتند مستطیل

خوب یادم هست........

جرم من شنیدن آواز فاخته بود

زیر درخت زیتونی که میوه اش سیب

جرم آدم از ازل همین سیب لعنتی بود .