دریا.
دریا !
آواز خروشان پاییزت
مرا وسوسه می کند برای غرق شدن
در سالروز تولدم
تا کسی دیگر نداند که این سال ها
بر من چه گذشت.
کمی حناق و
اندکی استفراغ
و بعد
پارچه ی بلند سیاهی
که تکان می خورد
در ساحل.
Post a Comment
No comments:
Post a Comment