دور حدقه ی چشمانم
بگو جهان چه دارد برای لحظه های من؟
بگو با من
بگو جهان بی تو چه دارد برای من؟
گرمای تابستانی خیانت
در سرت درشت
دسته ی ملخ های زرد
بر درگاه دیوانه ی اندامت
و اشاره ی سبابه ات منتظر.....
کلاه از سر برمی دارم
به نشانه ی احترام
هفت سال سکوت می کنم
هفت ماه روزه می گیرم
و هفت روز می گریم و هفت ....
سینه ام پرت می شود لحظه لحظه در عبور
چکه چکه تکه تکه می شود آفتاب
و تکه تکه چکه چکه می شود استوای رودخانه ام
و مرداد ماه
لکه لکه دامن من./