Sunday, June 1, 2008

دست های درخت

رو به آسمان

در بادکوبه دعای باران می خواند

شب

شب جغد خوش خبر بود

که آواز داد بلند:

سیل در راه است

و همه چیز را با خود خواهد برد/

2 comments:

فهيمه said...

برگی دیگر از درخت افتاد
درخت ارام گریه کرد در بهار

درخت ها بی دارکوب میمیرند

فهيمه said...

زیر درخت بودهی نشسته ام
موهایم را بالای سرم بسته ام
دستهایم به حالت مودرا روی هم
و مانترایم را تکرار میکنم زیر لب
به خیال جادو
به نیروانا
خال وسط دو ابرویم میگوید
جادویی در کار نیست
برخیز
بودیساترای توشاید یک روز بودا شود