بادم
می خواهم به درختت بپیچم
و زوزه بکشم با برگ هایت/
با من سخن بگو پیش از انکه از شعر گفتن باز ایستم"مایاکوفسکی"
خداحافظ درخت کهنسالفصل من دیگر تمام شده استنارنجی شده امباید تنم را از باد برگیرمباید خودم را به خاک بسپارم به ارامگاه ابدییمکسی چه میداندشاید خوشبخت تر از اینها بودمشاید جیرجیرکی در سایه ام آشیانه کندو یا حتی زادو ولدچه دلنشین است مردن با آواز جیرجیرکخداحافظ درخت کهنسال
Post a Comment
2 comments:
با من سخن بگو پیش از انکه از شعر گفتن باز ایستم
"مایاکوفسکی"
خداحافظ درخت کهنسال
فصل من دیگر تمام شده است
نارنجی شده ام
باید تنم را از باد برگیرم
باید خودم را به خاک بسپارم
به ارامگاه ابدییم
کسی چه میداند
شاید خوشبخت تر از اینها بودم
شاید جیرجیرکی در سایه ام آشیانه کند
و یا حتی زادو ولد
چه دلنشین است مردن با آواز جیرجیرک
خداحافظ درخت کهنسال
Post a Comment